سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 روی‌ صندلی‌ پارک‌ نشسته‌ام‌ و به‌ «بیت‌المعاصی‌» خیره‌ شده‌ام‌.«بیت‌المعاصی‌» اصطلاحی‌ بود که‌ بر و بچه‌های‌ گردان‌ به‌ شهر می‌گفتند. چشمم‌ به‌ سه‌ جوان‌ حدود پانزده ، شانزده ‌ ساله‌ می‌افتد که‌ کنار حوض‌ پارک‌ نشسته‌اند و بلند، بلند جوک تعریف‌ می‌کنند و می‌خندند. روی‌ پیراهن‌ دو نفرشان‌ عکس‌ هنرپیشة‌ های معروف سینما نقش‌ بسته‌ است‌. نفر سوم‌ که‌ پشتش‌ به‌ طرف‌ من‌ است‌، چیزی‌ به‌ زبان‌ لاتین‌ پشت‌ پیراهنش‌ نوشته‌ شده‌، خوب‌ که‌ دقت‌ می‌کنم‌، می‌بینم‌ نوشته‌ است‌: «مرا تعقیب‌ کن‌!»

             آهی میکشم و یاد روزهایی‌ می‌افتم‌ که‌ بچه‌های جنگ هم  پشت‌ پیراهن‌شان‌ چیزهایی‌ می‌نوشتند که‌ مفاهیم‌ عمیقی‌ پشت‌ آنها نهفته‌ بود. شعارهایی‌ مثل‌: جایی‌ که‌ دشمن‌ هرگز نخواهد دید، یا زیارت‌ یا شهادت‌، فدایی‌ امام‌، جمجمه‌ات‌ را به‌ خدا بسپار، مسافر کربلا، یا اباعبدا...(ع‌)، یا زهرا(س‌)، یا حسین‌ آماده‌ایم‌، ...

   ... و دلم پر میکشد  به روزهای خاکی جنگ!...  آن‌ روز بعد از عملیات‌ موتور سواری‌ را دیدم‌ که‌ از خط‌ برمی‌گشت‌. «حاج‌احمد» بود که‌ «دستمال‌ گدایی‌ شهادت‌» ـ چفیه‌ ـ را به‌ گردن‌ انداخته‌ بود، طوری‌ که‌ نصف‌ صورتش‌ را پوشانده‌ بود. بعد از سلام‌ و خسته‌ نباشید گفتم‌:

 چه‌ خبر حاجی‌؟

             ـ هیچ‌! رفوزه‌ شدم‌.

             منظورش‌ این‌ بود که‌ اینبار از عملیات‌ زنده‌ برگشتم‌.

             ـ ناراحت‌ نباش‌، انشاءا... کربلا!

             لبخند تلخی‌ بر لبهای‌ خاکی‌اش‌ نشست‌ و گفت‌:

             ـ ولی‌ علتش‌ را فهمیدم‌.

             ـ خوب‌ تعریف‌ کن‌!

             ـ علتش‌ این‌ شعاریه‌ که‌ پشت‌ پیراهنم‌ نوشته‌ام‌!

             نگاه‌ کردم‌ دیدم‌ نوشته‌ است‌: «ورود هر گونه‌ تیر و ترکش‌ ممنوع‌» (ممنوع‌ را با ماژیک‌ قرمز نوشته‌ بود) ... و زدم‌ زیر خنده‌!

             حاج‌ احمد سگرمه‌هایش‌ را در هم‌ کشید و گفت‌: به‌ جای‌ این‌ خندیدن‌ بلند شو یه‌ ماژیک‌ پیدا کن‌ و روی‌ پیراهنم‌ بنویس‌: «منتظر شهادت‌»

             با هر زحمتی‌ بود خواسته‌اش‌ را انجام‌ دادم‌ و طولی‌ نکشید که‌ سوار «قارقارکش‌» شد و به‌ سرعت‌ به‌ طرف‌ خط‌ مقدم‌ حرکت‌ کرد. آنطور که‌ خیلی‌ زود در گرد و غبار موتورش‌ گم‌ شد.
نوشته شده در  یکشنبه 83/10/6ساعت  1:19 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]